کتاب خاله نگار و دختر گل ها یک جلد از مجموعه بهترین نویسندگان ایران است به قلم جعفر توزنده جانی، تصویرگری علی خدایی و چاپ انتشارات شهر قلم. داستان خاله نگار پیر و دوست داشتنی که دیگر توان جوانی اش را ندارد تا خانه را برای آمدن عمو نوروز تمیز کند، او چایی دم می کند و آرزو می کند کاش دختری داشت که این روزها در کنارش بود. ناگهان از قوری بخاری بلند می شود و همه جا پر از گل می شود و بعد هم سر و کله دختر گل ها پیدا می شود…
گزیده ای از کتاب🔊🔊🔊📒📔📕📗📚📙📘📖
خاله گفت: «خاله نگار فدات شود. خوش آمدی. داشتم دق می کردم.»
دختر گل ها گفت: «چرا خاله؟»
خاله نگار آهی کشید و گفت: «از تنهایی، از بی کسی؛ و این که انگار امروز یکهو پیری آمده سراغم… دیگر جان قدیم ها را ندارم که همه اش کار کنم. بشورم بسابم… جارو کنم… پارو کنم. آب بپاشم رو در و دیوار و خانه ام را بکنم دسته ی گل. همین روزهاست که عمو نوروز برسد، ببیند خانه ام کثیف است، پا به این طرف ها نمی گذارد. آن وقت درختم سبز نمی شود، گل های توی باغچه ام در نمی آید.»