عایشه جنکوکه
نام پدر یوسف
نام مادر مکیه
از باشگاه پلپلو
قصههاي كوچولو (پلنگي كه يك خالش گم شده بود و 30 قصه ديگر)
نويسنده فريبرز لرستاني
ناشر: ساز و كار
بزغاله توي دشت بازي ميكرد. پريد روي يك سنگ بزرگ. سنگ گفت: «چرا پريدي روي سرم؟ سرم درد گرفت!» بزغاله گفت: «ببخشيد، الان پايين ميآيم.» بعد از روي سنگ پايين پريد. به سنگ نگاه كرد و گفت: «حالا برايت يك آواز قشنگ ميخوانم تا خوشحال بشوي. خوبه؟» و براي سنگ آواز خواند.